افسردگی، پیامد ناگوار تروماهای دوران کودکی
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۵۴۵۹
خبرگزاری آریا-بروز تروما یا ضربه در دوران کودکی، تاثیرات شدیدی در آینده فرد دارد و شناسایی صحیح آن میتواند نقش قابل توجهی در رفع مشکلات روان شناختی داشته باشد. محققان کشور، با انجام یک مطالعه پژوهشی در این خصوص، موثرترین این ضربات را در بروز افسردگیهای دوران نوجوانی بررسی کرده اند.
به گزارش خبرگزاری آریا ، جامعه دانش آموزی، بخش عظیمی از جمعیت کشور ما را تشکیل داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از نظر پژوهشگران، تروماهای دوران کودکی از طریق اعتبارزدایی هیجانات و تجربیات، زمینه ساز اختلالات روان شناختی میشوند. به عبارت دیگر، در محیطهای آسیب زا، تجربیات خصوصی کودکان، اغلب مجازات در پی دارد یا بی اهمیت جلوه میکنند. سواستفاده و غفلت، هر دو از نمونههای اعتبارزدایی شدید هیجانی هستند. همچنین برخی محققان معتقدند تروماهای دوران کودکی، وقتی رخ میدهند که نیازهای اساسی کودکان ارضا نشوند و از طریق گسترش طرحوارههای منفی دربارة خود و دیگران، مثل بی اعتمادی، شکست و بی کفایتی، زمینه ساز اختلالات روان شناختی میشوند.
اهیمت بالای این موضوع، یک تیم پژوهشی از دانشگاه بیرجند، دانشگاه شاهد و واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی را بر آن داشته است تا در خصوص آن مطالعهای تحقیقاتی را انجام دهند. در این مطالعه، آنها به پیشبینی نشانههای افسردگی دانشآموزان پسر براساس تروماهای دوران کودکی شان پرداخته اند.
محققان فوق برای انجام این پژوهش، 310 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس شهرستان رباط کریم واقع در استان تهران را به طور تصادفی انتخاب کرده و با استفاده از پرسشنامههای استاندارد افسردگی کودک و نوجوان و همچنین ترومای کودکی، دادههای مورد نیاز را از آنها جمع آوری کرده اند.
بر اساس یافتههای این مطالعه، ترکیب متغیرهای تروماهای دوران کودکی شامل سوءاستفاده هیجانی، سوءاستفاده فیزیکی، جنسی، غفلت هیجانی و غفلت فیزیکی به طور معناداری افسردگی دانش آموزان را پیشبینی میکنند. اما از میان این تروماها، سوءاستفاده هیجانی و سوءاستفاده فیزیکی بیشترین تاثیر را دارند.
مهدی رضایی، استادیار و محقق گروه روان شناسی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه بیرجند و سه همکار دیگرش در این تحقیق میگویند: در تبیین رابطه بین سوءاستفاده هیجانی و افسردگی میتوان گفت در خانوادههایی که از کودک، سوءاستفاده هیجانی میشود، معمولا به تجربة شخصی کودک اعتبار داده نمیشود و هیجانها و عواطف کودک، ابزارهای ارتباطی بی اهمیتی در نظر گرفته میشوند.
آنها اضافه میکنند: در واقع، محیط سوءاستفاده گر، بر کنترل ابراز هیجان ها، به ویژه هیجانهای منفی تأکید میکند و تجربیات ناخوشایند، کم اهمیت قلمداد میشوند. درحالی که، هیجانهای خوشایند مثل شادابی و خوشحالی ممکن است به ویژگیهایی مثل فقدان بینش، بی خردی و عدم عقلانیت نسبت داده شوند. به عبارتی، فردی که به لحاظ هیجانی اعتبارزدایی میشود، به نتایجی از این دست میرسد که دیگران به احساسات من اهمیتی نمیدهند؛ باوری که در افراد افسرده رایج است.
این درحالی است که در خانوادههای اعتباربخش، عقاید و افکار کودک، استخراج شده و با جدیت پاسخ داده میشوند و هیجانهای کودک، ابزارهای ارتباطی مهمی در نظر گرفته میشوند.
به گفته رضایی و همکارانش، نتایج حاصل از مطالعه ما همچنین نشان دادند که سوءاستفادة فیزیکی، میتواند نشانههای افسردگی را در دانش آموزان به شکلی قابل توجه، پیش بینی کند.
در توضیح این موضوع میتوان گفت: بخش بزرگی از مهارتهای خودتنظیمی برای مدیریت رفتار درمحیطهای حامی کودک شکل میگیرد. والدینی که از انتقاد، فریاد و تنبیه جسمانی استفاده میکنند، محیط آسیب زایی را ایجاد میکنند که مانع رشد مهارتهای تنظیم و سازماندهی هیجانی کودک میشود؛ بنابراین از ابتدا در کودک مهارتهای لازم برای پرورش تنظیم هیجان شکل نمیگیرد. در محیطهای آسیب زا، درک شدن یا عشق وجود ندارد و به عبارتی، نیاز به دلبستگی و صمیمت کودک ارضا نمیشود و ارضا نشدن این نیازها با اختلالات روان شناختی از جمله افسردگی مرتبط است.
آنها معتقدند: تجربه تروماهای کودکی، منجر به تغییر کارکرد و ساختارهای مغزی نیز میشود. برای مثال این تروماها باعث بدکارکردی مغزی به ویژه در نواحی هیپوکامپ و قشر پیش پیشانی و آمیگدال شده و زمینه ساز تجربه بیشتر هیجانهای منفی و افسرده ساز میگردند.
در این تحقیق در ارتباط با علت عدم معناداری نقش سواستفاده جنسی در پیش بینی افسردگی گفته شده است که پرسشهای مربوط به سواستفاده جنسی، معمولا حاوی عبارتهای حساس هستند که در فرهنگ ایرانی با شرم بیشتری همراه بوده و بنابراین شاید دانش آموزان در گزارش واقعی دچار سوگیری بیشتری شده و میزان واقعی آن را گزارش نکرده باشند.
یافتههای علمی پژوهشی فوق در فصل نامه مطالعات روانشناختی وابسته به دانشگاه الزهراء (س) منتشر شده اند.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: افسردگی کودکی تروما های دوران کودکی اختلالات روان شناختی استفاده هیجانی دانش آموزان پیش بینی تروما ها هیجان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۵۴۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۶ نفر از ۱۰ بازمانده سکته مغزی سالها بعد دچار افسردگی می شوند
به گزارش خبرنگار مهر به نقل از مدیسن نت، نتایج نشان میدهد که این میزان، در مقایسه با نرخ افسردگی ۲۲ درصدی جمعیت عمومی است.
بهعلاوه، ۹ مورد از ۱۰ مورد افسردگی مرتبط با سکته مغزی در طی پنج سال پس از زنده ماندن از سکته مغزی رخ میدهد.
«پیانژونگ وانگ»، محقق ارشد از کالج کینگ لندن، در بیانیهای گفت: «افسردگی در بازماندگان سکته شایع است، اما تحقیقات ما نشان میدهد که این افسردگی برای مدت طولانیتری از آنچه قبلاً تصور میشد ادامه مییابد».
به گفته انجمن سکته مغزی آمریکا، تغییرات بیوشیمیایی در مغز ناشی از آسیب سکته مغزی میتواند با تداخل در توانایی فرد در داشتن احساسات مثبت، به افسردگی منجر شود.
برای این مطالعه، محققان موارد ۶۶۰۰ بازمانده از سکته مغزی را بررسی کردند.
نتایج نشان داد که افسردگی شدید بلافاصله بعد از سکته مغزی رخ میدهد، بیشتر از حد انتظار ادامه مییابد و سریعتر از موارد افسردگی خفیف عود میکند.
وانگ گفت: «افسردگی در میان بازماندگان سکته مغزی میتواند بر تحرک آنها تأثیر بگذارد و کارهای ساده ای مانند راه رفتن و نگه داشتن اشیا را با مشکل مواجه کند. همچنین میتواند خطر کلی مرگ آنها را افزایش دهد.»
وی در ادامه افزود: «کیفیت زندگی برای بازماندگان سکته مغزی مهم است، زیرا شواهدی وجود دارد که بازماندگان افسرده نرخ بقای کمتری دارند.»
وانگ گفت: «دلایل زیادی وجود دارد که میتواند باعث این امر شود، از جمله اختلال در زندگی اجتماعی بازماندگان، کاهش توانایی فیزیکی و اختلالات التهابی مشاهده شده در بیماران افسرده.»
وی میگوید: «پزشکان باید به بازماندگان سکته مغزی که افسردگی بیش از یک سال طول میکشد، توجه ویژه ای داشته باشند، چراکه ممکن است خطرات بالای تجربه افسردگی مداوم را داشته باشند.»
کد خبر 6063896